شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: صادق نجوکی
تنظیم: علی الهی
این صدای نفس ایران است
گوش بُگذار به دروازه ی نور
با صدایِ قدمِ صبح صداهایِ دگر می آید
میخِ کفشِ سَحَر این قَدر پُر آواز که نیست
این اگر نعره ی مستانِ شب است
روزَنِ میکده ای باز که نیست
نکُند بادِ زمان باز ورق گردانَست
یا که این باغِ جگرخُشک گُلاب افشانَست
این صدایِ نَفَسِ ایرانَست
این صدایِ نَفَسِ ایرانَست
خوش فروغی ست فرح بخش که از بادِ سَحَر می آید
یا شرابی ست که از چشمه ی عشق
بر لبِ جامِ منِ تشنه جگر می آید
گوش بُگذار به دروازه ی نور
با صدایِ قدمِ صبح صداهایِ دگر می آید
نکُند بادِ زمان باز ورق گردانَست
گوش کن گوش, صداهای به هم ریخته برگ افشان است
این چه بادیست که گلریزان است
این خزانیست که با مرگ جوانمردان است
این صدایِ نَفَسِ ایرانَست
این صدایِ نَفَسِ ایرانَست
یا صدا های خیالی است
که ذهنم به سخن می بندد
یا که با قهقهه ای پر ز طنین
لب خونبار حوادث
به سخن پوچی این شاعر لب بسته بهم میخندد
گوش بُگذار به دروازه ی نور
با صدایِ قدمِ صبح صداهایِ دگر می آید
نکند باد زمان باز ورق گردانَست
این صدایِ نفس ایران است
معینی کرمانشاهی – ۱۳۸۸
Add Comment